درباره وبلاگ ![]() سلام دوستای عزیزم من ایلیا هستم به وبلاگ من خیلی خیلی خوش اومدید برید حالشو ببرید اگه حوصله داشتید که میدونم ندارید بقیه وبلاگهامو هم ببینید و نظر ندید چون بگم نظر بدید میدونم نمیدید هههه وبلاگهای دیگر من رو ببینید میتونید از همینجا انتخابش کنید: love-saber2.loxblog.com love-maryam.loxblog.com mino.loxblog.com alfa-7476.loxblog.com love-setayesh.loxblog.comw elia-3000.loxblog.com vahshat-3000.loxblog.com hamed-germany.loxblog.com راستی هر وبلاگ مختص یه موضوع جداگانس پس منتظر ورود شما به وبلاگهام هستم مرسییییییییییییییییییییییی آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها
نويسندگان |
در مورد عشق
با سلام خدمت دوستان خوبم لطفا اگر مایل به تبادل هستید من را لینک کنید و خبر بدید تا بلینکمتون با تشکر مدیر وب2
پنج شنبه 10 شهريور 1390برچسب:آرایشگر و ادای نذر,آرایشگر,آرایشگر,ادای نذر,نذر, :: 1:34 قبل از ظهر :: نويسنده : ایلیا زمانی
در لوس آنجلس آمریكا، آرایشگری زندگی میكرد كه سالها بچهدار نمیشد. او نذر كرد كه اگر بچهدار شود، تا یك ماه سر همه مشتریان را به رایگان اصلاح كند. بالاخره خدا خواست و او بچهدار شد! روز اول یك شیرینی فروش ایتالیائی وارد مغازه شد. پس ازپایان كار، هنگامیكه قناد خواست پول بدهد، آرایشگر ماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازهاش را باز كند، یك جعبه بزرگ شیرینی و یك كارت تبریك و تشكر از طرف قناد دم در بود. روز دوم یك گل فروش هلندی به او مراجعه كرد و هنگامی كه خواست حساب كند، آرایشگرماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازهاش راباز كند، یك دسته گل بزرگ و یك كارت تبریك و تشكر از طرف گل فروش دم در بود. روز سوم یك مهندس ایرانی به او مراجعه كرد. در پایان آرایشگرماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع كرد. حدس بزنید فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازهاش را باز كند، با چه منظرهای روبروشد؟ فكركنید.
نظرات شما عزیزان:
سلام خدمت دوسته قدیمی فرا رسیدن محرم الحرام را به شما تسلیت عرض میکنیم ممنون هستم که هنوز افتخار به گروه ما داده اید و لینک مارو ثبت نگه داشته اید با تشکر
(*·.¸(`·.¸ سرگرمی و عشاق¸.·´)¸.·*)
|
|||
![]() |